آخرین روزها در کنار مرد اسطوره‌یی

اواسط ماه سرطان سال ۱۳۸۰ بود. آمرصاحب که در تخار بود، از طریق تلیفون به من گفت که از پنجشیر به خواجه بهاءالدین بروم و در آن‌جا به مدت سه تا چهار روز را به منظور اجرای یک سلسله امور ضروری، سپری نمایم. من در آن‌وقت در پنجشیر، در قریه آستانه، بودوباش داشتم. علت بودوباشِ … ادامه خواندن آخرین روزها در کنار مرد اسطوره‌یی